منم این خسته دل درمانده
به تو بیگانه پناه اورده
منم ان از همه دنیا رانده
در رهت هستی خود گم کرده
از ته کوچه مرا میبینی
می شناسی ام ودر می بندی
شاید ای با غم من بیگانه
بر من از پنجره ای میخندی
با تو حرفی دارم،خسته ام، بیمارم
جز تو ای دور از من از همه بیزارم
گریه کن،گریه نه بر من خنده
یاد من باش و دل غمگینم
پاکی ام دیدی و رنجم دادی
من به چشم خودم این میبینم
خوب دیروزی من در بگشا
که بگویم ز تو هم دل کندم
خسته از این همه دلتنگی ها
بر تو و عشق و وفا میخندم...
https://www.cloob.com/u/mp7nazanin/80542173