گفتی که بر میگردی زود اما نیومدی هنوز
چند ساله که منتظرم نه شب سرم میشه نه روز
وقتی میرفتی گفتی که یه چشم به هم زدن میایی
دروغ چرا گفتی بهم حتی دریغ از یک پیام
از اون بهار تا این بهار از اون خزون تا این خزون
تابستون ها زمستون ها اومد و رفت نامهربون
بهم بگو کجا برم توی این اتاق زندونیم
کاش بدونی عزیز دل من این وسط قربونیم
خیره به در توی انتظار نشسته گوش به زنگتم
دل خوشی هام همینه که با عکس های قشنگتم
وقت خداحافظی بود که گفتی بر میگردی زود
قصه ی بیقراریمو هیچکی برات نگفته بود
از اون بهار تا این بهار از اون خزون تا این خزون
تابستون ها زمستون ها اومد و رفت نامهربون
بهم بگو کجا برم توی این اتاق زندونیم
کاش بدونی عزیز دل من این وسط قربونیم
خیره به در توی انتظار نشسته گوش به زنگتم
دل خوشی هام همینه که با عکس های قشنگتم