loading...

نایس موزیک

همیشه روی خط مرز بین اون و منطق همیشه درگیره با مغز رو ب روی قلبش از اینجا خسته‌س چون از درونش یخ بست اون حس توش و رو ب روش یه راه که همیشه بسته‌س عمیقه زخمشم ، هیشکی نکرد درکشم یه ذره قبل

حسین بازدید : 762 پنجشنبه 08 خرداد 1399

همیشه روی خط مرز بین اون و منطق
همیشه درگیره با مغز رو ب روی قلبش
از اینجا خسته‌س
چون از درونش یخ بست
اون حس توش و رو ب روش یه راه که همیشه بسته‌س
عمیقه زخمشم ، هیشکی نکرد درکشم
یه ذره قبلا امید داشت روزا بهتر بشن
میگه سمت من شب به شب دود همش نخ به نخ
شلیک میشه تو ریه‌ام بعد پیکا مسته مست
همه روزاش رنگ شبه ، رمق نداره سرده تب‌ش
یه دل تو عمق تنش پاچیده نداره حتی تپش


کبود رنگ لبش دیدیش نذاری سر ب سرش
عاشق دست عشقش حتی بغل دوس‌پسرش
یادمه میگف با خودش
این پاکت های خالی شده پاخورش
که میسوزه پا به پاش هر دم
جلو پنجره شده پاتوقش
تا صب میکشه انتظار
یه چشم به ماه
یه چشم به راه
ماه واسه درد و دل خودش
و راه واسه برگشت یار
میگه از این طلوع ، غروبا
و نصفه شبای سوت و کور
و باز فکر و خیال و نم گونه هام
و قدم زدن لب اتوبان تنهایی
خسته‌ام حاجی
ما که همه‌چیو از دس دادیم
که یادش نی حتی اسمش
میره کام بعدی با حرصش
میگه مسکن که دارو نی
یه وقتایی که داغونی
یهو صاعقه قط کرد حرفشو
وای عجب بارونی
میره سمت خونه که خشک‌شه نمش
زیر لب میده فحش به همه
میگه چمدونمم قول میدم
میبندمش و صب میرم
تراژدی‌ش خیلی تلخه
حتی تلخ‌تر از حرفام
جلو سردی دستاش
میلرزه سرما !!!
میگه بلاخره یه روزی میرسه وقت پرواز
نزدیک صب که میشه میترسه هر بار
چشماشم ابری بود هواش
زیر لبش هم میگف یواش ...
یه دلیل هم بود میموندما
افسوس هیشکی نموند براش
آخرین نگاهش به خونه‌ش
قل میخوردش اشک رو گونه‌ش
میموندم جنون حتمی بود
اینارو گفت و زد بیرون
خب کجا برم؟
پس بپرم؟
از همیشه خسته‌ترم
کلاه سویشرتم رو سرم
تا نبینم کیا تعنه زدن
از این کوچه ها که رد میشم
با کلی خاطره درگیرشم
چه آفتابی باشه چه ابری
حتی روزای برفی‌شم
بدجوری اذیت میشم
همینا باعث شده ردی‌شم
چشمش افتاد سمت پل
تو مغزشم جرقه خورد
قدماش چقد سنگینن
میگه دیگه نمیبینی غمگینم
میرسه بلاخره بالای پل
خدافظی !!!!
من میرم  







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آرشیو