غم دوری از چشات من و آخر میکشه
به خودم می گم میای بی خودی دلم خوشه
بی خودی فکر میکنم یه روز از راه میرسی
دورباره میبینمت توی اوج بی کسی
بی خودی منتظرت لب جاده میشینم
بی خودی هر ثانیه تو رو از دور میبینم
بی خودی دلم خوشه به دوباره دیدنت
ساعت و کوک میکنم لحظه ی رسیدنت