ای که دستات پر تقدیر جاده سبز بهشته
قصه شرم شقایق روی گونه هات نوشته
توی عصر بیتنفس واسه من مثل هوایی
اگه کفر نگفته باشم مهربونتر از خدایی
ای که تو یه شعر نابی
پاکی ماور ابی
گل نیلوفر ابی
روی برکه های خوابی
چادر شب که کشیده
مثل بختک رو دریچه
میگه بیفروغ چشمات معنی زندگی هیچه
ای که دستات پر تقدیر جاده سبز بهشته
قصه شرم شقایق روی گونه هات نوشته