متن اهنگ
مهراب چرا وایسادی داشتیم قدم میزدیما چیزی نیست داداش اون درو میبینی
خب اون داستان همیشگی ام خوب یادت هست آره آره یادمه خونشون اینجاست
خاطرخواه شدیم تا فهمید چقد دوسش دارم رفت
پشته سرشو حتی نگاه نکرد خشکید تو دهنم حرف
میکنم این دندونو وقتی عقل نیست پس بهتره دندونشم نباشه
تا حالا یاد ندارم بچه ی پایین شهری از عشقش جدا نشده باشه
رو دیوار نوشتم با خون برو ولی برمیگردی یه روز
از من نصیحت یه روز یه جا دلت گیر میکنه اون روز تو بسازو بسوز
آواره رو تنم دیوونه بازیات اشکات همه دروغا که گفتی
خون یکی شدن با همسایه ها مستاجر غما با اجاره ی مفتی